به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زیاد فکر نکنید، راحتتر تصمیم بگیرید، دست از تردید بردارید و شادی و نشاط بیشتری به زندگیتان ببخشید» نوشته آن بوگل بهتازگی با ترجمه فاطمه ضیاءتوحیدی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات بیکربوک منتشر شده است.
آن بوگل نویسنده اینکتاب متولد سال ۱۹۷۸ است و ۴۴ سال دارد. او ۵ کتاب در حوزه زندگی و تفکر در کارنامه خود ثبت کرده است. او در اینکتاب خود به مخاطبش میگوید چگونه میتواند مرحله به مرحله پیش رفته و مراقب افکارش باشد تا راحتتر تصمیم بگیرد، دست از تردید بردارد و شادی و نشاط بیشتری به زندگیاش ببخشد.
مولف کتاب پیشرو اثرش را اینگونه معرفی میکند که نه به موضوع فکر کردن به نیازهای اساسی زندگی (مثل داشتن جای خواب یا تهیه وعده غذایی) میپردازد، نه به فکر کردن برای گرفتن تصمیمات مهم زندگی (مثل تغییر شغل یا پایان دادن به برخی روابط). بلکه این کتاب به مسالهای بهنام «زیادهروی در فکر کردن» میپردازد.
آن بوگل میگوید وقتی درباره افراط در تفکر حرف میزنیم، منظورمان زمانهایی است که انرژی ذهنی خود را صرف چیزهایی میکنیم که ارزشش را ندارند؛ زمانهایی که به نظر میرسد نمیتوانیم به چیز دیگری جز آن موضوع خاص فکر کنیم، با وجود اینکه میدانیم بهتر است افکارمان را روی مسائل دیگر متمرکز کنیم.
کتاب پیشرو ۱۴ فصل دارد که عناوینشان به اینترتیب است:
چگونه زندگی خود را میگذرانیم؟، مرحله به مرحله پیش بروید، مراقب آنچه دارید انجام میدهید باشید، تصمیم بگیرید چه چیزی واقعا برایتان اهمیت دارد، وقت بگذارید تا بتوانید سریع عمل کنید، برای شروعکردن عجله کنید، از باغ خود مراقبت کنید، خود را محدود کنید تا آزاد شوید، از کس دیگری بخواهید آن را برایتان انجام دهد، وقتی اوضاع از کنترل خارج میشود، پایبند بودن به آیینها، بیایید کمی ولخرجی کنیم، تغییراتی کوچک برای رسیدن به وفور مطلق، پیامدهای موجگونه.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
کدو اسپاگتی در مایکروویو مثل همیشه سر و صدایی کرد و بخارپز شد. اما بعد از نیمساعت که بایست تقریبا پختش تمام میشد، با تعجب دیدم گویی کدو در یک گودال بزرگ آب نشسته. برایم عجیب بود. وقتی آن را بیرون آوردم و به آرامی برش دادم، فهمیدم که چرا کدو اسپاگتیام خیلی زیبا به نظر میرسیده است. من نیم ساعت بود که یک خربزه را در مایکروویو گذاشته بودم.
به شوهرم گفتم: «من خیلی احمقم. نمیتوانم باور کنم که چنین کار احمقانهای انجام دادهام. آن هم امروز!»
ویل گفت: «عیبی ندارد. بد گفتن به خودت فقط باعث میشود احساس بدی نسبت به خودت داشته باشی. فکرش را نکن. چندان مساله مهمی نیست و در عین حال خندهدار است، مگر نه؟»
حق با او بود. منظورم این است که چه کسی خربزه را در مایکروویو میگذارد؟ وسوسه میشدم بیشتر خودم را سرزنش کنم و به این بدشانسیام فکر کنم، کاری که فایدهای نداشت، خصوصا برای من. بعضی اوقات میتوانیم از ارزیابی دقیق اینکه چه اشتباهی رخ داده بهرهمند شویم تا بتوانیم دفعه بعد بهتر متوجه آن باشیم، اما آن موقع نیازی به این مساله نبود. این اتفاق دیگر تکرار نمیشد. لازم نبود که زیاد به اشتباه خودم فکر کنم. بایست عصبانیتم را کنار میگذاشتم و ادامه میدادم.
اینکتاب با ۱۹۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما